- کد یکتا برای افغانها به چه منظور است؟
- تابعیت به افغانستانیها واقعیت است یا شایعه؟
- تابعیت به کودکان حاصل از ازدواج زنان ایرانی و مردان افغان نهایی شده است یا خیر و تاکنون شامل چند نفر شده است؟
- تعداد دقیق افغانستانیها در ایران چ
- در است و پراکندگی جمعیت آنها به چه شکل است؟
- چه اقدامی برای ساماندهی آنها شده است؟
- آیا گواهینامه رانندگی به افغانها داده میشود و چرا؟
و دهها سوال از این قبیل…
برای هرگونه برنامه جامعی جهت ساماندهی افغانستانیها در ایران باید به چند مورد اساسی توجه داشت. حضور نیروی کار افغان برای کارهای سخت از جمله کارهای ساختمانی، باغداری و نگهبانی، امور نظافت شهری، کارخانههای سنگ و کاشی و آجرپزی، چوپانی و دامپروری و … بدیهی است. دست از کار کشیدن کارگران افغان حوزههای فوق را با بحران مواجه میکند لذا دولت با برنامه مشخصی باید کارگران را با صدور ویزای کار و با مقررات و نظم قابل کنترل وارد نماید و بر آنها نظارت و کنترل داشته باشد.
اقدام عجیب دولت که هجوم افغانها را بیشتر میکند
۱-دولت باید احتمال فعالیت عناصر نفوذی طلبان که مترصد زمان مقتضی هستند را زیر نظر کامل داشته باشد.
۲-مافیای غیردولتی که از طریق این کارگران و کارهای جنبی آن بهرهمند میشوند را باید تحت کنترل گرفت.
۳-دولت باید باندهای قاچاق انسان و مواد مخدر و جنایات سازمانیافته را جدی بگیرد.
۴-دولت باید دسیسه و نقشههای شوم برخی دشمنان قسمخورده ایران را با دقت پایش کند.
۵-به این نکته ظریف توجه داشته باشیم که از ایجاد تنفر و در نهایت درگیری بین ایرانیها و افغانها جلوگیری شود.
۶-بین مهاجران افغان و مهاجمین دارای برنامه، فرق قائل شویم.
۷-بیشترین تهدید از سوی پشتونهای افراطی و ایدئولوژیک متوجه ایران است وگرنه برخی اقوام مانند هزاره نسبت به ایران احساس قرابت میکنند.
معضل حضور افغانستانیها تحت هر عنوان اعم از پناهنده، مهاجر، مهاجم، معاند، نفوذی، نیروی کار با برنامه یا بیبرنامه… و هرگونه برنامهریزی برای کنترل، نظارت و حل و فصل معضل، مستلزم یک اقدام ظریف و جامع با در نظر گرفتن جمیع جهات داخلی و منطقهای و خارجی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
طبعاً این عملیات جراحیگونه بدون عوارض و عواقب و درد و جراحت نیست و این عوارض تنها در صورت هماهنگی تیم عملکننده کاهش مییابد و قریب به موفقیت میگردد. بدیهی است هدف اصلی باید حفظ منافع ملی و امنیت ایران باشد البته اهداف انساندوستانه جای خود و در مرحله بعد قرار دارد لذا داد و فریاد نهادهای طرفدار حقوق بشر را باید با پاسخهای منطقی جواب داد، ولی تسلیم فشار آنها نشد.
به نظر میرسد دولت در این مقطع حساس مسئولیت بزرگی برای اقناع افکار عمومی و اجتناب از جریحهدار کردن احساسات مردم نسبت به پدیده افغانها در ایران ازجمله زاد و ولد آنها، اقدامات خشونتآمیز آنها، ناامنیهای روانی، انحصار فرصتهای شغلی، آمد و شد بدون محدودیت و … و از طرف دیگر جلوگیری از اظهارنظر مسئولین دایر بر استفاده از افغانها برای شرکت در انتخابات ایران و آنچه که تحریککننده افکار عمومی است و در نهایت نظارت و کنترل کامل کلیه تحرکات افغانستانیها در ایران را دارد. طبیعی است که دلسردی مردم از دولت در این خصوص شکاف بین ملت و دولت را بیشتر و یأس و ناامیدی را گستردهتر میکند. ناکامی و ناامیدی مردم در نهایت به خشم بدل گشته و، چون آتش زیر خاکستر میماند تا در زمان مقتضی شعلهور شود.
ناکامی دولت در ساماندهی افغانها و بیپاسخ ماندن خواسته مردم از دولت، باعث انباشته شدن خشم و به مرور تبدیل به تنفر میگردد و در نتیجه با یک جرقه خواسته یا ناخواسته امکان رویارویی و بروز اقدامات خشونتآمیز بین ایرانیها و افغانها را محتمل میسازد، جلوگیری از حوادث غیرقابل پیشبینی، مسئولیت و وظیفه دولت را دوچندان میکند. اکنون که پیرامون ایران را بحران فرا گرفته، شرط عقل نیست که پدیده افغانها را بدل به یک بحران عظیم داخلی کرده و برگ تلخ و صفحه سیاهی را بر تاریخ پرفرازونشیب ایران بیافزائیم؟