به گزارش آشکار، در عصری که دستیابی به فناوری فضایی، نماد اقتدار و پیشرفت ملتهاست، مردانی بیادعا در سکوت و گمنامی، مرزهای دانش را جابجا میکنند. شهید حاتمی، دانشمند برجسته فضایی ایران که در ۱۷ دی ۱۳۳۸ چشم به جهان گشود، نمونهای از این دانشمندان خاموش بود که سرانجام، دستان پلید دشمن، شمع وجودش را خاموش کرد. روایتی از همسر این شهید والامقام، پرده از حقیقتی تلخ برمیدارد که چگونه گاه، نخبگان علمی کشور در سایه بیتوجهیها، نادیده گرفته میشوند.
دکتر فرشته روحافزا همسر شهید احمد حاتمی دلنوشتهای را به رشته تحریر در آورد که در ادامه آن را باهم میخوانیم:

مردی از تبار آسمان
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فضایی ایران، همکار شهیدان شهریاری و طهرانیمقدم، مدیر پروژه اعزام موجود زنده به فضا و طراح ژیروسکپهای پیشرفته؛ اینها تنها گوشهای از کارنامه درخشان دانشمندی است که متانت و خلوص او زبانزد همکارانش بود. شهید حاتمی با طراحی سیستمهای پیچیده ژیروسکپی، امکان هدایت دقیق ماهوارهها و بازگشت آنها به زمین را فراهم ساخت؛ دستاوردی که در پروژه ارسال دو میمون به فضا و بازگشت موفقیتآمیز آنها، نقشی حیاتی ایفا کرد.
لحظهای که علم به سایه رفت
روایت همسر شهید از یک روز تلخ، حکایت از رنجی دارد که گاه بر دوش دانشمندان این مرز و بوم سنگینی میکند. نمایشگاهی در تهران، قرار بود میزبان رئیسجمهور وقت (آقای روحانی) باشد. شهید حاتمی که طراح اصلی ژیروسکپ پیشرفتهای بود که در آن نمایشگاه به نمایش گذاشته شده بود، از ساعت ۶:۳۰ صبح خود را به محل نمایشگاه رساند تا همه چیز برای بازدید آماده باشد.
اما آنچه رخ داد، روایتی تلخ از بیعدالتی بود. به روایت همسر شهید:
“ساعت ۷ و نیم برگشت خانه. پرسیدم عجب رئیسجمهور سحرخیزی، آمدند دیدند و تمام شد؟ گفت نه. پرسیدم لغو شد بازدید؟ گفت نه. پرسیدم کارتان مشکل پیدا کرده؟ گفت نه. گفتم جانم به لب آمده، پس چرا برگشتی؟ آن هم با یک کوه غم؟”
پاسخ تلخ شهید: “راهم ندادند!”

غربت نخبگان در وطن
آنچه در آن روز بر شهید حاتمی گذشت، تنها یک اتفاق ساده نبود؛ مصداقی از غربت نخبگان در وطن خویش بود. کارت شناسایی و مجوز حضور او را گرفتند و گفتند: “شما نیا، خودمان توضیح میدهیم.” چه کسی بهتر از طراح اصلی یک سیستم پیچیده میتواند درباره آن سخن بگوید؟
همسر شهید با دلی پر از اندوه میگوید: “چندین ماه زحمت شبانهروزی، کار علمی به آن بزرگی… عاقبت کس دیگری به نام خودش ارائه دهد؟” اما واکنش شهید، تنها یک جمله بود: “میخواهم بروم استراحت کنم.”
فریاد خاموش یک دانشمند
شهید حاتمی بارها به همسرش میگفت: “نمیگذارند کار کنم… نمیگذارند کار کنم…” اما با این حال، دست از تلاش برنداشت. او به رغم همه موانع، به پیشبرد علم و فناوری کشور ادامه داد تا سرانجام، دستان خبیث دشمن، پرونده زندگی او را در این دنیا بست.
همسر شهید با حسرت مینویسد: “خدا باید ببیند که دید. انتخابش کرد و به دست اسرائیل به شهادت رسید. لعنت بر اسرائیل و آمریکا که چه کسانی را از ما گرفتند.”
درسهایی از یک زندگی
روایت زندگی شهید حاتمی، سرشار از درسهای گرانبهاست؛ درس ایثار، درس خدمت بیمنت، درس اخلاص. او علم را برای علم میخواست، نه برای نام و شهرت. حتی وقتی دیگران، دستاوردهای او را به نام خود ثبت میکردند، سکوت اختیار کرد و به کار خود ادامه داد.
امروز، وظیفه ماست که یاد و خاطره دانشمندانی چون شهید حاتمی را زنده نگه داریم و راه آنها را ادامه دهیم. باشد که روزی، قدر نخبگان خود را بدانیم پیش از آنکه دست تطاول دشمن، آنها را از ما بگیرد.
انتهای پیام/