به گزارش آشکار، دونالد ترامپ در مسیر بازگشت به قدرت، با جهانی متفاوت از دوران ۲۰۱۶ روبهروست؛ جهانی که نه تنها ابزارهای قدیمی سیاست خارجی آمریکا دیگر کار نمیکنند، بلکه مقاومت منطقهای، افول اقتصادی و تنش در روابط ائتلافی، او را با دیوار سخت واقعیت روبهرو کردهاند.
ترامپ در دوراهی توهم و واقعیت
در حالی که ترامپ با امید به احیای سیاستهای ۲۰۱۶ وارد کاخ سفید شده، اما جهان ۲۰۲۵ برای او همان جهان گذشته نیست. فشار تحریمی دیگر تأثیر تعیینکننده ندارد، دلار تضعیف شده و ساختار ائتلافهای سنتی آمریکا از هم پاشیده است.
ترامپ دیگر نه در موقعیت حمله، بلکه در وضعیت تدافعی و انزوای راهبردی قرار دارد.
تحول نگاه منطقهای؛ بلوفهای نخنما
ترامپ ۲۰۲۵ در حالی دوباره با ژست قدرت در خلیج فارس ظاهر شده که کشورهای منطقه به جای تنش، به گفتوگو و تنشزدایی روی آوردهاند. بلوف جنگطلبانهاش در خاورمیانه به بنبست خورده و انصارالله یمن نشان دادهاند که با زبان زور نمیتوان حرف زد.
تهدیدات ترامپ در خلیج فارس دیگر خریداری ندارد؛ منطقه، بازیگر مستقل شده است.
اقتصاد آمریکا؛ بحران درونی، تبعات جهانی
ترامپ ناچار شده در نخستین ماههای بازگشت خود به کاخ سفید، دهها هزار نفر را اخراج کند. سیاست اقتصادی او – که بر تعرفهگذاری و فشار داخلی متمرکز است – موجب اتحاد جهانی علیه واشنگتن شده و حتی سرمایهگذاران در حال فرار از آمریکا هستند.
آمریکا دیگر فرمانده اقتصاد جهانی نیست؛ اوضاع داخلی هم در حال انفجار است.
ناتو در بحران؛ پشت خالی متحدان
بر خلاف ۲۰۱۶، ترامپ ۲۰۲۵ حتی نتوانسته اطمینان ناتو را حفظ کند. سیاست رهاسازی اوکراین و خالی کردن پشت اروپا، موجب فروپاشی اعتماد در پیمان ناتو شده است. نتیجه؟ گرایش اتحادیه اروپا به سمت شرق و چین.
آمریکا دیگر نه متحد قابل اعتماد است، نه رهبر اجماعساز.
مذاکره با ایران؛ بازیگر شکستخورده وارد میشود
در مذاکره غیرمستقیم پیشرو با ایران، این بار برگهای برنده در دست آمریکاییها نیست. ائتلاف ایران، چین و روسیه، افول تحریمی و ناتوانی در تهدید نظامی، همگی نشانههایی هستند که نشان میدهد این بار، ترامپ به دنبال گرفتن امتیاز نیست؛ بلکه از قافله عقب مانده است.
«واقعیت» این بار پشت میز مذاکره نشسته است، نه «توهم قدرت آمریکا».
ترامپ ۲۰۲۵، نماد یک جهان وارونه
نه منطقه تن به جنگ میدهد، نه جهان تن به سلطه. ترامپ در میان فشار اقتصادی، انزوای سیاسی و مقاومت منطقهای، فقط با «واقعیت» دستوپنجه نرم میکند؛ واقعیتی که او را از بازتولید هژمونی بازمیدارد.
انتهای پیام/